حرفای مامان فرناز و بابا مهدی با آقا رادین

حرفای مامان فرناز و بابا مهدی با آقا رادین

حرفای مامان فرناز و بابا مهدی با آقا رادین

مامانی و بابایی
مامانی و بابایی

به وبلاگ من خوش آمدید


تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان حرفای من با مامان فزناز و بابا مهدی و آدرس mamanobaba.LoxBlog.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





پیوند ها

کیت اگزوز

زنون قوی

چراغ لیزری دوچرخه

مطالب اخير

سلام عزیز دل مامان و بابا

پسمل بابا خوبه؟؟؟

سلام به پسر عزیزم مرد دلاورم

سلام دختمل یا پسمل گلم

سلام عزیزم

سلام به بابایی خوب خودم

سلام بابایی

سلام بابایی خوبی

سلام مامانی سلام بابایی

چطور کفر مامان رو در بیاریم!

پسمل یا دخمل عزیزم بابایی میخواد باهات حرف بزنه

نويسندگان

مامانی و بابایی

پیوند های روزانه

کیت اگزوز ریموت دار برقی

ارسال هوایی بار از چین

خرید از علی اکسپرس

الوقلیون

فال حافظ

قالب های نازترین

جوک و اس ام اس

زیباترین سایت ایرانی

جدید ترین سایت عکس

نازترین عکسهای ایرانی

بهترین سرویس وبلاگ دهی

وبلاگ دهی LoxBlog.Com

امكانات جانبي

RSS 2.0

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 17
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 18
بازدید ماه : 37
بازدید کل : 16890
تعداد مطالب : 13
تعداد نظرات : 4
تعداد آنلاین : 1



سلام عزیزم

سلام عزیز دلم

نامتو خوندم عزیزم 2 بار هم جواب دادم ولی نمی دونم فکر کنم جوابم نرسیده بهت. خب اشکالی نداره یه بار دیگه جواب میدم.

ممنون کوچولوی من به خاطر همه مهربونیات. وای تو چقدر مهربونی!! پس داری میای که بابایی با وجود تو بیشتر بهش خوش بگذره آره!!

خب عزیز دلم چشم کی بهتر از تو!!

راستی مهمون داریم میدونی که!! مامان شهناز و بابا رحمت اومدند. از وجود تو خیلی خوشحال شدند وقتی فهمیدند. بابا رحمت به مامان یه دوچرخه کادو داد (خوش به حال مامان فرناز ).

بابایی جامون خیلی تنگه. مامان هم داره اذیت میشه به همین دلیل به فکر افتادم یه کوچولو (دقیقا به اندازه خودت) برای ارامش شما و مامان و من یه خونه بزرگتر پیدا کنم . راستش یکمی از خرجای شما میترسم که میگن رزقتو با خودت میاری. امیدوارم تو روی تو شرمنده نشم عزیزم !!!!

میدونی، روزگار اونجوری که میخوام نمیگذره. خیلی سخت خیلی بد و دلم خیلی گرفته. از همه کس و همه چیز. خیلی جاها هم اشتباه از خودم بوده  و ...

راستش نمی دونم وجود تو خیلی شرایط را برا من تغییر داده اگه تا چند روز قبل از حضور شما ازم میپرسیدن برنامت چه کار میخوای بکنی غیر از رها کردن دنیا به هیچ چیز فکر نمی کردم ولی الان دیگه اومدی و نمیشه شونه خالی کرد فقط امیدوارم ببینمت. مامان میگه خودخواهم، شاید درست میگه ولی مطمئن باش اگه همه چیز رو برا خودم میخواستم الان وضعم خیلی بهتر بود.

نمی دونم روزی این سایت رو بهت بدم یا نه!! ولی این شده تنها دلخوشی من.

خیلی نگران اینده ام. یه کوچولو هم ترسیدم و فکر میکنم یکم باید من و مامان لازمه مواظب عشقمون باشیم. اگه کمه زیادش کنیم و اگه راضی هستیم تلاش کنیم بهتر و بهتر بشه. کوچولوی من از می خوام استقبالی ازت بکنم که لایقشی و کاری کنم که تو این دنیا بهت خوش بگذره و تمام ترس من هم از همینه. ایا من و مامان که هنوز کاملا همو درک نکردیم اماده حضور تو هستیم؟ دوست ندارم باری به هر جهت به مسائل نگاه کنم و همین هم اذیتم میکنه. کاش به من میگفتی چکار کنم.

 

بابا مهدی

6/5/2011



نظرات شما عزیزان:

ayhan
ساعت18:58---16 ارديبهشت 1390
سلام وبلاگه خوبي داري
اگه خواستي منو با عنوان Azərbaycan-Traxtor لينك كن بعد بهم خبر بده تا با هر عنواني خواستي لينكت كنم
منتظرت هستماااااااااااا


نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





جمعه 16 ارديبهشت 1390برچسب:,

|